اگه پولدار بودم برای تمامِ آدمهای قشنگِ توی زندگیم هدیه میخریدم و براشون مینوشتم"برای ساختنِ اندکی لبخند بر روی چهره ی زیبای تو" و از تصورِ لبخندشون دود میشدم میرفتم تو هوا.
از پنجره با چکچکِ باران آمد (#بنفشه_انصاری)یکهو یادِ احمقهایی افتادم که تو این شرایط فکرِ بچه و بچه داری و خودخواهی خودشون هستن.واقعا احمقین.بچه چیزی نیست که شما لپش رو بکشی و تا چند سال بهش بگی گودو.بچه احساس داره و حق این رو داره که شما براش امنیت روانی و روحی و جسمیو جنسی و عاطفی و مالی و هر کوفت و زهر ماری که شماها ندارین رو واسش فراهم کنین.من یکسری احمق میشناسم که صرفا میخوان بچه دار بشن تا اسم یه کسکش رو روش بذارن و مثلا کسنالههای عاشقی براش تفت بدن.این آدمها وحشتناکن.کاش جای بچه دار شدن درتون رو بذارین احمقای نفهم.
از پنجره با چکچکِ باران آمد (#بنفشه_انصاری)خیلی قبل تر تو وبلاگ بهاره خونده بودم که نوشته بود من ریدن به آدمها رو به دوست بودن باهاشون ترجیح میدم.این هم خیلیsame.
پیشی:(
دیروز به دنیا اومد:( با همکاری منو خواهرم:( دوسش دارم:(
یه دست لاک میزنم صد بار عطسه میکنم.بابا کیر تو حساسیت.این چی بود نصیبِ ما شد؟
پر از خشمیام که آدمها خواسته یا ناخواسته تو گذشته باعثش شدند.دههی نود به بعد.دوسش ندارم.نه میشه خطش زد نمیشه بهش فکر نکرد.هر روز و هر شب و هر لحظه با منه.هنوز هم ادامه داره.یه لحظههایی این جمله ی"هیچوقت قرار نیست زندگیت درست بشه" تو ذهنم تکرار میشه.میخوام یه گوشه بیفتم بمیرم.
آزمایش داروی سوزش معده برای درمان کرونا!کاش بیدار نشم و اولین جملهای که به ذهنم میرسه"چرا بیدار شدم؟" نباشه.
تعداد صفحات : 2