یه بار تو عمرم خیلی زیاد نسبت به چهرهام اعتماد به نفس داشتم.کِی بود؟موقعی که سمیو مریم با اکانت فیک به من پیشنهاد بازیگری دادن:)))درست بعد از اینکه تو کانال یه کارگردانی که قرار بود از خیلیا تست بازیگری بگیره برا یه فیلمیجوین شدم.هی با خودم میگفتم من هنوز به طرف پی ام ندادم.چجوری آخه؟بعد گفتم شاید طرف تصادفی پروفایلمو دیده:))))چقدر بهشون فحش دادم.حس میکنم هنوز جا دارن فحش بخورن.بیتربیتا.
آر یو کیدینگ می؟اوج لوزر بودن رو وقتی فهمیدم که رفتم وبلاگ مژگان وگفتم برای بندیکت هم قالب بسازه.انگار اواخر دهه هشتادیم و قالبای سفارشی اوج شاخ بازیه.خیلی لوزرم.میدونم
آر یو کیدینگ می؟قبلا من رو با مذهب و دین میشد عصبانی کرد.الان با نیمهی پرلیوان💫باید این رو هم نادیده بگیرم.به من چه آدمها چجوری خودشون رو آروم میکنن؟🤷♀️مهم اینه با همون نخوان منو آروم کنن.کاش اینو بفهمن.
رنگ یک رنگینکمان در آسمان (#بنفشه_انصغری_پرتو)واقعیتش از ایرانی بودن حالم به هم میخوره.مزخرفهای زیادی به زبونهای مختلف خوندم.کسخلهای زیادی در تمام دنیا وجود داره ولی چیزهایی که متعلق به ایران و ایرانی بوده واقعا تو اوجش بوده.ماها حتی اگه پولدارترین آدم باشیم و از اینجا بریم بازم لکهی ایرانی بودن رومونه.ماها متاسفانه خیلی بدشانسیم.
رنگ یک رنگینکمان در آسمان (#بنفشه_انصغری_پرتو)من باور ندارم کسی وجود داشته باشه که صدامو بشنوه.اما اگه شما فکر میکنین هست و صداتونو میشنوه و درخواستتونو بیجواب نمیذاره لطفا برای کنکور فردای من یه چیزی بهش بگین.ممنونم.بوس بوس.
سمیکنکور هنر داده بود.رتبش زیر پونصد شده بود.ازش پرسیدم چجوری درس میخوندی و حواست پرت نمیشد؟گفته بود یه تایمیمیگرفتم.اگه اون تایمو درس میخوندم یه ربع به علی فکر میکردم و اون برام انگیزه میشد.
منم دو دیقه درس میخونم یک ساعت به شیرکاکائوی تو یخچال فکر میکنم:(
شرایط نوشتن تو بلاگفا من رو یادِ اینجا زندگی کردن میندازه.هی اوضاع سختتر و مزخرف تر میشه هی از رو نمیریم.
این شیرازی همیشه میشینه با خودش فکر میکنه که چیکار کنه ما از اینجا بریم؟و بعد یه آپدیت میده.
چرا من باید به آدمها خوبی کنم؟ریدم تو خوبی کردن و در دجله انداختن.میخوام خود اون آدما رو بندازم تو دجله فقط.
تعداد صفحات : 2